این دولت تا میتواند به نارضایتی مردم دامن میزند. به همین دلیل مردم با وجود همه نگرانیها، در تاریخ اعلام شده بر ضد سیاست خارجی تهاجمی و سیاست اقتصادی فلاکتبار اعتراض خواهند کرد. من از اینکه باز هم قربانی خواهیم داد متأسفم. شما نمیتوانید تصور کنید که من تا چه اندازه از این بابت متأثرم. ولی آخر چه کار کنیم؟ تسلیم شویم؟ نه! اگر ما از مردم بخواهیم که در خانه بمانند، در این صورت به شدت مأیوس خواهند شد. مردم میخواهند که ما به آنها دل و جرأت بدهیم و بگوییم: نترسید! به خیابان بروید!
ین گفتگویی است که مجله اشپیگل در گزارش شماره ۲۶ آوریل زیر عنوان «جمهوری وحشت» به آن اشاره کرده بود و روز ۲۸ آوریل در سایت این مجله، اشپیگل آنلاین، منتشر شد. ترجمه متن کامل این گفتگو در اختیار علاقمندان قرار میگیرد. اشپیگل آنلاین در مقدمه مینویسد: «رژیم ایران وی را زیر نظر دارد لیکن مهدی کروبی، این روحانی اصلاحات، هراسی به دل راه نمیدهد. رهبر برجسته اپوزیسیون در گفتگو با اشپیگل آنلاین درباره شکنجه و تجاوز در زندانها و هم چنین اعتراضات جدید به مناسبت سالگرد تقلب در نتیجه انتخابات سخن میگوید.»
اشپیگل: آقای کروبی، در برابر خانه شما دو نگهبان ایستادهاند. آیا رژیم شما را در خانه حبس کرده است؟
کروبی: من اینطور نمیگویم چرا که اجازه دارم از خانه بیرون بروم. ولی آنها حزب من «اعتماد ملی» را ممنوع کرده و دفترم را بستند و روزنامهای را نیز که به همین نام منتشر میکردم، توقیف کردند. پلیس مرتب دور و بر من میپلکد. هر کس میخواهد مرا ملاقات کند، از نماینده مجلس و روشنفکران تا دوستانم، همه مشخصاتشان ثبت شده و بازجویی میشوند و باید حساب کارشان را بکنند.
اشپیگل: آیا فعالیتهای شما از سوی وزارت اطلاعات کنترل میشود؟
کروبی: در زبان فارسی یک مثال زیبا هست: دیوار موش دارد، موش هم گوش دارد. بنابراین دیوار هم میشنود. بعلاوه، رژیم چهارده به اصطلاح محافظ برای من گذاشته و گفته به این دلیل است که اینها مرا «در برابر تروریستها محافظت کنند». ولی وظیفه اصلی این افراد این است که اطلاعات جمع کنند. وقتی مدتی پیش به من حمله شد، این محافظان هیچ کار برای حفظ من نکردند. توصیه میکنم اگر روزی من کشته شدم، اول از همه این را بررسی کنید که مبادا قاتل از همین محافظان دور و بر من باشد!
اشپیگل: با وجود فشارهای شدید در چند ماه گذشته، شما هنوز شوخ طبعی خودتان را حفظ کردهاید.
کروبی: آیا باید بگذارم مخالفانم مرا فرسوده کنند؟ نه! من در دوران شاه زندانی بودم. با امام خمینی برای این انقلاب مبارزه کردم. این حکومت فرزند من است و تا زمانی که زنده هستم نمی گذارم از من بگیرند.
اشپیگل: بسیاری از افراد به دلیل هراسی که دارند، نمیتوانند فشار رژیم را مانند شما تحمل کنند.
کروبی:بله، روی مردم خیلی فشار هست و میترسند. مردم میدانند نیروهای انتظامی و شبه نظامی به ادای کدام تکلیف بر ضد آنان موظف شدهاند. مردم میدانند اگر مخالفت کنند چه بلایی بر سرشان خواهد آمد: شغل و مقامشان را از دست میدهند، آیندهشان از دست میرود. ضرب و شتم و دستگیری و بازجویی و چیزهایی بدتر در انتظارشان است. به همین دلیل است که این قدر همه چیز آرام شده است.
اشپیگل: آیا بر سر این حرفتان که مخالفان زندانی تا حد مرگ شکنجه شدند، میمانید؟
کروبی: البته من خودم شاهد این اعمال نبودم اما به منابعی که این اطلاعات را به من رساندهاند، اعتماد دارم. من از چهار مورد مرگ خبر دارم که بر اثر شکنجه بوده است.جوانترین پسرم را خیلی اذیت کردند
اشپیگل: رژیم که اینقدر ادعای فضیلت میکند بیش از همه از این ادعای شما خشمگین شده که گفتید زندانیان مورد تجاوز قرار گرفتند.
کروبی: من پنج مورد را میدانم: سه زن و دو مرد که به آنها تجاوز شده است. هر تهدیدی هم بکنند من روی حرف خودم میمانم. به همین خاطر در نماز جمعه به سوی من حمله کردند. ولی آیا باید به این دلیل از چیزی که میدانم، برگردم؟
اشپیگل: رویدادهای درون زندانها آدم را با وحشت به یاد دوران بد محمدرضا شاه پهلوی میاندازد.
کروبی: دو تفاوت بین این دو دوران وجود دارد: یکی اینکه در دوران شاه «کارشناسان» روی قاعده شکنجه میکردند. امروز اما اینطور نیست و این موارد شامل خلافها و رفتار بیمارگونه افرادی میشود که خارج از دستور رؤسای خود عمل کردهاند. دیگر اینکه، در دوران شاه، بر خلاف امروز، دست کم میشد آشکارا برای قربانیان به سوگواری نشست. این کار روح مردم را تسکین میبخشید.
اشپیگل: آیا میترسید از اینکه خودتان نیز قربانی این شکنجهگران شوید؟
کروبی: خیر، برای اینکه ما نظام شکنجهگران نداریم. تازه، من شاگرد امام خمینی هستم که سه چیز شعارش بود: استقامت، شرافت و مبارزه.
اشپیگل: بسیاری از همکاران شما را مدتهاست دستگیر کردهاند. آیا منتظر موقع مناسب برای دستگیری شما نیستند؟
کروبی: اینقدر آدم دستگیر کردهاند که من نمیتوانم تعدادشان را بگویم. فکر میکنم پنجاه تن از همکاران مرا بردهاند که مهمترین آنها مدیر وبلاگ من بود. جوانترین پسرم را که سی و هفت سال دارد به شدت اذیت کردند.
اشپیگل: آیا حسین موسوی، نخستوزیر پیشین که مانند شما در برابر محمود احمدینژاد در انتخابات ۱۲ ژوئن سال گذشته شرکت کرد و خیلیها بر این باورند که وی پیروز واقعی انتخابات بوده است، جانب شما را دارد؟
کروبی:ما هنوز با هم تماس تنگاتنگ داریم، به همدیگر مینویسیم و تلفن میزنیم. برای گفتگویهای مهم همدیگر را دست کم یک بار در ماه ملاقات میکنیم. مشاوران ما یکدیگر را ملاقات میکنند. موسوی و من برای یک هدف مشترک فعالیت میکنیم: ما یک نظام دیگر نمیخواهیم چرا که قانون اساسی ما آزادی عقیده و دمکراسی راتضمین میکند. ما میخواهیم که این حقوق تحقق پیدا کند.
اشپیگل: از جنبش اصلاحات اما هیچ خبری نیست.
کروبی: خیابانها آرام شده است. ولی اشتباه نکنید. تفکر اصلاح هر روز بیش از روز پیش گسترش پیدا میکند. مردم فقط منتظر یک جرقهاند.
اشپیگل: و شما این جرقه را خواهید زد؟
کروبی: ما به مناسبت سالگرد فراخوان بزرگمان در روز ۱۵ ژوئن (۲۵ خرداد) که طی آن تقریبا سه میلیون نفر علیه تقلب در نتیجه انتخابات تظاهرات کردند، یک فراخوان جدید برای یک گردهمایی مسالمتآمیز میدهیم و برای کسب مجوز اقدام کردهایم.
اشپیگل: رژیم از ترس یک تظاهرات قدرتنمایانه از سوی جنبش شما، برگزاری تظاهرات را ممنوع اعلام کرده است و مطمئنا این ممنوعیت را در آن روز هم لغو نخواهد کرد.
کروبی: مهم این است که ما مردم را به ادامه تظاهرات بدون خشونت ولی با تمام قوا تشویق کنیم.
اشپیگل: پس خونریزی تازهای برنامهریزی شده است.
کروبی: این دولت تا میتواند به نارضایتی مردم دامن میزند. به همین دلیل مردم در تاریخ اعلام شده با وجود همه نگرانیها، بر ضد سیاست خارجی تهاجمی و سیاست اقتصادی فلاکتبار اعتراض خواهند کرد. من از اینکه باز هم قربانی خواهیم داد متأسفم. شما نمیتوانید تصور کنید که من تا چه اندازه از این بابت متأثرم. ولی آخر چه کار کنیم؟ تسلیم شویم؟ نه! اگر ما از مردم بخواهیم که در خانه بمانند، در این صورت به شدت مأیوس خواهند شد. مردم میخواهند که ما به آنها دل و جرأت بدهیم و بگوییم: نترسید! به خیابان بروید!
اشپیگل: مگر نفوذ شما و موسوی در جنبش چقدر است؟
کروبی: آنچه اتفاق افتاد، پیامد نارضایتیهای انباشته شده بود. تظاهرکنندگان به فراخوان ما برای آزادی پاسخ میدهند و آنچه را مطالبه میکنند که حقشان است.
اشپیگل: ولی علاوه بر این، مطالبات دیگری نیز مطرح میشوند، مثلا نظام باید برانداخته شود و یا آیتالله علی خامنهای رهبر انقلاب باید استعفا دهد.
کروبی: افراد کمی هستند که تا این حد جلو میروند. اکثریت بزرگی میگوید که ما یک بار انقلاب کردیم و همان برایمان بس است. ما نمیخواهیم یک راه کاملا جدید برویم بلکه میخواهیم همان را که هست اصلاح کنیم.
اشپیگل: ظاهرا شورای امنیت سازمان ملل به زودی قطعنامه جدیدی را با تحریمهای شدیدتر تصویب خواهد کرد تا رژیم را به عقبنشینی در مسئله اتمی وا دارد. آیا این قطعنامه مورد تأیید شماست؟
کروبی: به هیچ وجه. تحریم یک فشار دیگر بر مردم ماست. اگر خارج میخواهد به ما کمک کند، بهتر است برای اجرای حقوق بشر فشار بیاورد. ولی راستش ما اصلا به خارج احتیاج نداریم. ما یاد گرفتیم که روی پاهای خودمان بایستیم.
اشپیگل: آیا اصلا لازم است جهان با این رییس جمهوری گفتگو کند؟
کروبی: این آدم یک مصیبت برای مردم است. ولی به هر حال در این مقام قرار گرفته و نمیتوان او را نادیده گرفت.
اشپیگل: شما احمدینژاد را به عنوان رییس جمهوری قبول دارید؟
کروبی: خیر. در نتیجه انتخابات تقلب شد. ولی او در این مقام قرار گرفته و به همین دلیل مسئولیت دارد و باید پاسخگوی اتفاقاتی باشد که روی میدهد.
اشپیگل: رهبر انقلاب صحت آن انتخابات را تأیید کرد. کسی که در ریاست جمهوری احمدینژاد تردید میکند، رهبری خامنهای را به پرسش میکشد.
کروبی: شما هر طور که دلتان میخواهد تفسیر کنید. من میل ندارم درباره رهبر انقلاب چیزی بگویم.
اشپیگل: فکر میکنید رهبری کوتاه بیاید؟
کروبی: من فکر نمیکنم احمدینژاد دوره چهار سالهاش را به پایان برساند. او هر روز یک بحران تازه درست میکند. حتی این مجلس محافظهکار هم با او مسئله دارد. نه، وضعیت نمیتواند اینطور ادامه پیدا کند.
اشپیگل: آیا هنوز به اینکه حکومت دینی آیندهای داشته باشد اعتقاد دارید؟
کروبی: بله، اما نه حکومت دینی دکتر احمدینژاد. در حکومت دینی من همه آدمها آزادند و دولت توسط مردم انتخاب میشود.